یادداشت/ پرند شهری جدید و پیوندی مبارک با ریشه ها

هویت دادن و جهت بخشی هویتی به شهری جدید که از قضا نمادهای عصر مدرن مانند برج ها به یک باره خود  را بر این شهر جدید بار کرد یک امر اولی و لازم است.

توسعه امروز خود یه یک مفهوم ضد توسعه تبدیل شده  است،«با گذشت زمان و گسترش اجتماعات توسعه یافته، مشکلات و ابعاد مخرب توسعه یافته هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم آشکارتر شد. ویرانی طبیعت، افزایش آلودگی‌های زیست‌محیطی، تداوم فقر و نابرابری‌های اجتماعی، شیوع فساد و ….از کارکردهای پنهان توسعه در کشورهای توسعه یافته به‌شمار آمده است. اما در کشورهای در حال توسعه، بعد از تلاش‌ها و صرف میلیاردها واحد پول ملی، گذشت زمان نشان داد که بسیاری از این کشورها نه تنها به توسعه دست نیافتند بلکه در وضعیت نابسامانی و پریشانی فرهنگی و سردرگمی سیاسی قرار گرفتند.»

خاستگاه مفهوم توسعه جهان سرمایه داری است، جهانی که حاصل آن در بن بست قرار گرفتن انسان مدرن است، انسانی که تهی از خود شده و به تنهایی و مجرد از جهان سرمایه ارزشی ندارد و صرفا یک واحد و خشتی برای ابرسرمایه داران جهانی است.

تقلید و پیروی از الگو و شاخص‌های توسعه ای که در غرب اتفاق افتاده به دلیل خاستگاه بیرونی و ماهیت طبقاتی نظام سرمایه داری و ناهماهنگی با ارزش‌های فرهنگ خودی، در کشورهای توسعه نیافته موجب بروز تعارض روانی و بحران هویت فرهنگی شد.

یقینا عمل کردن به نظریه های توسعه بدون توجه به فرهنگ- بوم یک اقلیم و جغرافیای انسانی و فرهنگی موجب ملغمه ای خواهد بود که امروز همه در غرقاب آن به سمت ناکجا آبادی روانه شده ایم. در این بین صدمات و خساراتی که از این ناحیه می‌خوریم را نمی‌بینیم و دل به تقدیر داده‌ایم تا کجا این کشتی سرگردان که بی مهار و ناخدا در اقیانوس متلاطم به این سو و آنسو می رود کجا به ساحل برسد.

بدون شک پیوند با ریشه‌ها در مقابل این جهانی سازی و گلوبالیزاسیون بی قاعده می‌تواند تا حدودی ما و نسل آینده را از گزند آسیب‌های سیل‌های بنیان افکن قارون و هامان های زمانه نجات دهد.

نباید تصور کنیم اگر به بضاعت خود که حاصل قرن‌ها تکاپوی فکری و خرد اندیشه ورزان یک سرزمین است برگردیم و یا پیوندی اصیل بین اکنون  و گذشته پر افتخار برقرار کنیم کاری ضد توسعه انجام داده ایم.

هویت دادن و جهت بخشی هویتی به شهری جدید که از قضا نمادهای عصر مدرن مانند برج ها به یک باره خود  را بر این شهر جدید بار کرد یک امر اولی و لازم است.

هوشمندی مدیریت فرهنگی شهر پرند در راه اندازی و ساخت خانه کشتی و زورخانه در شهر جدید پرند دقیقا قراردادن یک قطب نمای فرهنگی اصیل بود که در جای خود باید به شایستگی از دست اندرکاران آن قدردانی ویژه کرد.

امروز در تمام دنیا تلاش می‌شود که شاخص های هویتی شهرها به شکل جدی و گاهی با صرف  هزینه‌های گزاف حفظ شود، ده ها و صدها خانه قدیمی و کلیسا و کتابخانه و پل در اروپا و بسیاری از کشورهاست که با جدیت در حفظ آنها به عنوان نمادهای اصیل و ریشه ای هویت فرهنگی کوشیده شده است.

لذا پیوند زدن یک شهر جدید با جمعیتی بسیار که از قضا هنوز پیوندهای سنتی خود را حفظ کرده با نمادهای فیزیکی و مهم مانند زورخانه‌ها و ورزش ملی مانند کشتی یک کار اساسا توسعه ای با مدل بومی و ارزشمند است. بنا براین تئوری های توسعه باید با اندیشه‌ای ناب سنجیده شده و یکسره در نابودی داشته های خود به نیات غیر فرهنگی دست نیازیم.

هویت یک شهر امروز در اصالت شهر با توجه کردن به تاریخ، فرهنگ و ریشه های عمیق معنوی یک شهر مفهوم پیدا میکند.  به هر وری کاریکه مدیریت شهری در این حوزه انجام داده کاملا منطبق با تاریخ فرهنگ و هویت ماست و در واقع توسعه دادن یک فرهنگ و تاریخ قابل دفاع است و حفظ یک سنت حسنه است که از قضا با نگاهی مدرن هم باید گفت درخدمت توسعه با هر نظر گاهی خواهد بود. ما برای توسعه همه جانبه و دوری از آسیب های آن باید به تکیه گاهی محکم از جهت فرهنگی تکیه بزنیم و قطعا فراست و هوشمندی در این امر آشکاراست.

باری؛ باری؛

از مشخصات متاسفانه بارز ملت ما، مطالعه کم، حافظه تاریخی کوتاه، داشتن حافظه شنیداری بجای دیداری و در آخر در هر چیزی نظر دادن است.

کارشناس محترمی بیان داشته اند که احداث پارک بانوان توسعه ای و زورخانه و مدرسه کشتی ضد توسعه است..  اساسا از این دوست باید پرسید چه لزومی دارد که این دومقوله را بصورت مقایسه ای در مقابل هم قرار داد؟؟ چرا باید جنسیت زده به تمامی بدیهیات نگاه کنیم و تفکیک اولویتی ما از فیلتر های خاص بگذرد؟! آیا تخصیص منابع متوازن با توجه به نیاز های آماری محله، شهر و کشور آنقدر سخت شده است؟!

آیا زمان آن نرسیده است بجای گرفتن ژست های جنسیتی، اندکی به نگاه متوازن برسیم؟! در جامعه ای که فساد و مواد مخدر و توهم زا بیداد می‌کند، آیا نیازی به تقابل داریم یا تفاهم؟!

زورخانه، کتابخانه، مکان‌های ورزشی، پارک بانوان، مراکز تفریحی آموزشی شهری، همه و همه نه تنها نیاز توسعه ای که از دید دیگر نیاز امنیتی، اعم از امنیت روانی تا امنیت اجتماعی جوامع شهری است. لازمه جامعه سالم، داشتن زنان و مردانی در کنار هم است که روح و بدن های سالم داشته باشند و اساسا به اندازه کافی خود سانسوری و تفکیک داشته ایم.. شاید وقت آن رسیده که ادبیات مردسالارانه را از یک سو و تفکرات فمینیستی را از سوی دیگر کنار گذاریم و به مشکلات با برچسب های زنانه و مردانه نگاه نکنیم..

در پایان فکر میکنم ذکر این نکته ضروری است که آنچیز که توسعه پایدار را برایمان به ارمغان می آورد، آزادی اندیشه و آموزش و مدیریت صحیح است و آنچه ضد توسعه محسوب می‌شود، نگاه تفکیکی به جوامع و فقر فرهنگی تفکری ما است..

نظری بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.